چنانچه علاقمند به حقایق هستید، آزمایش زیر را با دقت و توجه انجام دهید:
در شب چند ذغال را آماده روشن کردن نمایید و یک چراغ بسیار پر نور (200w) در نزدیک آن (کمتر از 2 متر) آماده نمایید (با رعایت احتیاط). سپس ذغالها را روشن کنید تا خوب سرخ شوند، وقتی کاملا سرخ شدند، همه جا را کاملا خاموش و تاریک نمایید تا هیچ نور دیگری غیر از نور ذغالها وجود نداشته باشد، در این حالت در حالیکه ذغالها را باد میزنید تا کاملا سرخ بمانند، کمی نزدیک بروید و حداقل 3-2 دقیقه خوب زیبایی آتش ذغال را ببینید (خیلی زیباست)، پس از آن، در حالیکه آن را باد میزنید تا کاملا سرخ باشد، چراغ پر نور را روشن کنید (هنگام روشن شدن لامپ نباید نگاهتان بسمت لامپ باشد) و به ذغالها خوب نگاه کنید.
ماهیت اصلی ذغال را در روشنایی میبینید، سیاه و زشت است و نور ذغال در نور شدید لامپ گم شده است و دیده نمیشود و میتوانید سیاهی ذغال را بخوبی ببینید، آن زیبایی خیلی قشنگی که داشت دیگر دیده نمیشود.
ماهیت اصلی گناهان مانند ذغال، سیاه و زشت و ضمنا متعفن است، اما شیطان که از جنس آتش است، شعله زیبایی را (مانند ذغال روشن) روی ظاهر گناهان میاندازد و افرادیکه نور پروردگار در وجودشان قرار ندارد و وجودشان در ظلمت و تاریکی قرار دارد، ماهیت زشت و متعفن گناه را نمیبینند و فقط نور مجازی که شیطان بر روی آن انداخته را میبینند و در ظاهر، آن را خیلی زیبا و جذاب تصور میکنند و از آن خوششان میآید. پرتو نور الهی میتواند این بینش را بما بدهد که واقعیت زشت گناهان را رویت کنیم و نور ضعیف شیطانی در نور اصلی گم میشود و از بین میرود. پس باید از ته دل و خالصانه از خداوند بخواهیم نور حقیقت و حکمتها را بر دل ما جاری نمایند.
لطفا آیه 122 سوره انعام را ملاحظه بفرمایید
مولوی:
آیینهات دانی چرا غماز نیست / زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
رو تو زنگار از رخش پاک کن / بعد از آن آن نور را ادراک کن
آینه کز زنگ آلایش جداست / پر شعاع نور خورشید خداست
خویش را صافی کن از اوصاف خویش / تا ببینی ذات پاک صاف خویش
از بهاران کی شود سرسبز سنگ / خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ
گرچه دیوار افکند سایه دراز / باز گردد سوی او آن سایه باز
این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا
ما در این انبار گندم میکنیم / گندم جمع آمده گم میکنیم
می نیندیشیم آخر ما بهوش / کاین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زده است / وز رخنش انبار ما ویران شده است
اول ای جان دفع شر موش کن / و آنگه اندر جمع گندم جوش کن
بشنو از اخبار آن صدر صدور / لا صلوۃ تمّ الا بالحضور
گرنه موش دزد در انبار ماست / گندم اعمال چل ساله کجاست؟
ریزه ریزه صدق هر روزه چرا / جمع میناید در این انبار ما